محسن جامعی مدرس زبان انگلیسی

محل نمایش تبلیغات شما محل نمایش تبلیغات شما

شعر صبح شد

- ۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

عنوان شعر

صبح شد...

-------------------------------

تاجری امشب نمازش را خرید و صبح شد

تازه دلالی جوازش را خرید و صبح شد

***

بی هنرمند از هنرمندی سراپایش نیاز

دانه دانه سیم سازش را خرید و صبح شد

***

ناجوان مردی جوانی دید با معشوقه اش

عشوه ها آمد و نازش خرید و صبح شد

***

دختری قلب ندار عاشقی را دار زد

پول داری نا ترازش را خرید و صبح شد

***

کودکی خوابید با رنگین کمان آرزو

اجتماع رویای نازش را خرید و صبح شد

***

جنگ شد ما گشنه خوابیدیم و از ما بهتران

بی نیازش هم نیازش را خرید و صبح شد

***

مخزن دل سال ها تنهای تنها مانده بود

خائنی خندید و رازش را خرید و صبح شد

***

تازه دامادی غرورش را به رهن خانه داد

پیرمردی کل فازش را خرید و صبح شد

***

صبح شد خواب عجیبم را نوشتم شعر شد

تاجری امشب نمازش را خرید و صبح شد

شاعر محسن جامعی

جمعه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۴۵ ب.ظ
نویسنده : محسن جامعی
موافقین۱ مخالفین۰

شعر برای معلم

- ۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

شعر معلم

گفت استاد مبر درس از یــاد            

یاد باد آن چه مرا  گفت استاد     

یاد باد آن که مرا یاد آموخت             

آدمی نان خورد از دولت یـــاد

هیـــــچ یــادم نرود این معنی            

کـــه مرا مادر من ،نـــادان زاد

پـــــدرم نیز چو استـــادم دید             

گشــــت از تربیــــــت من آزاد

پس مرا منت از استـــــاد بود            

که به تعلیم من اُستـــــاد اِستاد

هر چه می دانست آموخت مرا           

غیر یک اصــل که نا گفته نهاد

قدر استــــاد نکو دانستن         

حیف استاد به من یاد نداد

ایرج میرزا

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۷ ب.ظ
نویسنده : محسن جامعی
موافقین۱ مخالفین۰