شعر

شعر صبح شد

عنوان شعر: صبح شد تاجری امشب نمازش را خرید و صبح شد تازه دلالی جوازش را خرید و صبح شد *** بی هنرمند از هنرمندی سراپایش نیاز دانه دانه سیم سازش را خرید و صبح شد *** ناجوان مردی جوانی دید با معشوقه اش عشوه ها آمد و نازش خرید و صبح شد *** دختری …

شعر صبح شد ادامه »

شعر نوشته

و خدا رحم کند تا نرسد روزی که,قید موهای خودش را بزند دختر شهر دانلود عکس هیچ جنگی خطرناک و کشنده تر از این نیست که دختری رو در روی ارتش آینه ها مو های خودشو تسلیم کنه! محسن جامعی